Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-27@12:55:17 GMT

چگونه هدف خود را در زندگی پیدا کنید؟

تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۲۳۳۵۲

چگونه هدف خود را در زندگی پیدا کنید؟

فرارو- چند سالی است که به نظر می‌رسد همگان به دنبال یافتن هدف خود در زندگی هستند چیزی که ژاپنی‌ها آن را ایکیگای* می‌نامند.  برای این که وجودمان معنی داشته باشد باید دلیلی برای بلند شدن از رختخواب داشته باشیم چیزی که ما را به حرکت در آورد و به ما به ویژه در مواقع عدم اطمینان جهت دهد. این اشتیاق چیزی است که "ایزان" قهرمان جوان افسانه "چرا به این دنیا آمده ام"؟ (Para qué he venido a este mundo) را واداشت تا از خانه فرار کند و در جستجوی هدف اش راهی جاده شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به قول "تونی استروچ" نویسنده آن داستان هر انسانی دیر یا زود با یکی از این دو درد مواجه می‌شود: یا رنج خودت نبودن را برای راضی کردن دیگران می‌پذیری یا درد آن چیزی که هستی را خواهی پذیرفت و در نتیجه آن برخی از افراد از شما فاصله می‌گیرند یا حتی شما را رد می‌کنند، زیرا تصمیمات زندگی تان را تایید نمی‌کنند.

به گزارش فرارو به نقل از ال پائیس، افرادی هستند که دوست دارند زندگی کاملا متفاوتی نسبت به آن چه دارند را داشته باشند، اما از ترس شکست خوردن یا تحقیر شدن توسط دنیای شناخته شده و آشنا در منطقه به ظاهر راحتی باریک، اما در واقع ناراحتی باقی می‌مانند.

با این وجود، زمانی که از واقعیت خود ناراضی هستیم، اما بدیلی نیز نداریم چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ "برتولت برشت" در شعر معروف خود با عنوان "عوض کردن چرخ" این نوع بحران وجودی را به شکلی به شدت تصویری نشان داده است آنجایی که می‌نویسد: کنار راه نشسته ام/ راننده چرخ پنچر را عوض می‌کند/ جایی را که از آن آمده ام دوست ندارم/ جایی را که به آن می‌روم هم دوست ندارم/ پس چرا به عوض کردن چرخ با بی طاقتی نگاه می‌کنم؟

 شاید به این دلیل است که وقتی مسافر در حال حرکت می‌باشد حداقل این توهم را دارد که به جایی می‌رود. چگونه می‌توانیم هدف خود را کشف کنیم وقتی احساس می‌کنیم گم شده ایم و حتی گمان نمی‌کنیم که ماموریت مان در دنیا چه می‌تواند باشد؟

سه راه وجود دارد که می‌تواند در جستجوی مان به ما کمک کند:

خود شناسی: اگر ندانم چه کسی هستم به سختی می‌توانم هدف ام را پیدا کنم، زیرا این موضوع با استعداد من ارتباط تنگاتنگی دارد. هنگامی که یک فرد آگاه می‌شود که برای مثال استعداد گوش دادن دقیق را دارد و این امر می‌تواند به او کمک کند خود را به عنوان  یک درمانگر، مربی یا مشاور آینده ببیند. بنابراین، مهم است که در نظر بگیریم چه چیزی می‌توانیم به جهان ارائه دهیم که به نوبه خود هدف ما را شکل می‌دهد.

کاوش: زمانی که روی کاناپه می‌نشینیم معنای زندگی به شکلی جادویی از راه نمی‌رسد تا در خانه من را بکوبد و ما در را برای ورود آن باز کنیم. همان گونه که اگزیستانسیالیست‌ها مطرح کردند ما باید آن معنا را ایجاد کنیم و برای انجام این کار باید به دنیا برویم و اصطلاحا پهنای باند تجربیات خویش را گسترش دهیم. باید با افراد مختلف صحبت کنیم. برخی از آنان ممکن است پیش‌تر هدف خود را پیدا کرده باشند. باید در پروژه‌هایی شرکت کنید که شما را از روال عادی خود خارج می‌سازد. باید در کنفرانس‌ها شرکت کرده، کتاب بخوانید و فیلم‌های متفاوتی را نسبت به فیلم‌هایی که معمولا تماشا می‌کنید ببینید. خلاصه آن که باید از پوسته تان بیرون بیایید.

آزمون و خطا: علم تجربی این گونه پیشرفت می‌کند: احتمالات مختلف آزمایش می‌شوند تا زمانی که یکی از آن احتمالات اصطلاحا لامپ را روشن کند همان طور که در مورد ادیسون این موضوع اتفاق افتاد چرا که پس از آزمایش هزاران رشته‌ای که کار نکردند این کشف تاریخی را انجام داد. آزمون و خطا در مورد یافتن اشتیاق شما نیز صدق می‌کند. "الخاندرو خودوروفسکی" گفته بود:" آن چه را در من نمی‌پسندی آن را در خودت بهتر کن". اگر در هر دفتری که در آن کار کرده اید ناراضی بوده اید به احتمال زیاد به عنوان یک فریلنسر* در نقش خود هستید. همان طور که گزینه‌ها را رد می‌کنیم به ایکیگای خود نزدیک می‌شویم.

این سرنخ‌ها می‌توانند به یافتن شغل یا هدفی در زندگی منجر شوند اگرچه ممکن است "ماموریت شما در دنیا" نباشد. برای این که بتواند این تعریف را برآورده کند باید یک شرط دیگر هم داشته باشد: کاری که ما انجام می‌دهیم تاثیر مثبتی بر بشریت داشته باشد.

ما در مورد این موضوع در زمانی صحبت می‌کنیم که بازتابی در مورد استعفای بزرگ در ایالات متحده نیز وجود دارد: زمانی که میلیون‌ها نفر در پایان پاندمی کووید مشاغل خود را ترک کردند بدان خاطر بود که این احساس را نداشتند که به شکلی ملموس در حال بهبود دنیایی هستنند که در آن زندگی می‌کنند.

این وضعیت ما را به راه چهارم برای یافتن هدف خود در زندگی سوق می‌دهد: با آن چه جهان نیاز دارد آغاز کنیم.

برای مثال، اگر احساس کنم که به دلیل غالب بودن پرخاشگری و دو قطبی بودن مهربانی در جهان اندک است می‌توانم به استعدادهایم روی آورم و ببینم چگونه می‌توانم آن‌ها را برای این منظور متمرکز سازم.

به زبان ساده می‌توانیم این پرسش را از خود مطرح نماییم: چگونه و کجا می‌توانیم برای دنیا مفیدتر باشیم؟ شاید ما در مسیر خاصی دچار لغزش شده ایم، اما زندگی مسیر دیگری را به ما نشان می‌دهد که در آن تلاش‌های مان تاثیر بیش تری خواهند داشت. به همین دلیل وجود هدفمند اغلب در نقطه‌ای یافت می‌شود که انتظارات شما از زندگی با آن چه زندگی از شما انتظار دارد تلاقی پیدا می‌کند.

چه چیزی، چگونه و چرا

در دنیای شرکت‌ها "سایمون سینک" یکی از نویسندگانی است که بیش‌ترین مطالب را در مورد جستجوی معنای زندگی نوشته است. او سه سطح از تکامل را توضیح می‌دهد و اغلب برای ذکر نمونه از فلسفه "استیو جابز" در اپل یاد می‌کند.

سطح اول آن چه انجام می‌دهید است. در مورد اپل پاسخ این است: "ما رایانه‌های شخصی می‌سازیم".

سطح دوم نحوه انجام آن است. جابز پاسخ می‌داد:"محصولات ما زیبا و استفاده از آن آسان است".

سطح سوم درباره چرایی است. دلیل اپل این بود: "وضعیت موجود را به چالش بکشید و کار‌ها را متفاوت انجام دهید. "

تجزیه و تحلیل چیستی، چگونگی و چرایی به ما این امکان را می‌دهد تا عمیق‌تر در مورد انگیزه‌های واقعی که زیربنای فعالیتی که انجام می‌دهیم کاوش نماییم و اگر دلیلی وجود ندارد پس شاید باید به دنبال ماموریت معنادارتری در جای دیگری باشیم.

*معنای آن دلیلی برای بودن است. بر اساس فرهنگ ژاپنی، هر فرد یک ایکیگای دارد. یافتن ایکیگای نیازمند جستجوی عمیق و طولانی در خود است. در فرهنگ ژاپنی باور این است که یافتن ایکیگای هر فرد، در زندگی او قناعت می‌آورد و به زندگی اش معنا می‌بخشد. برای مثال، در کار، سرگرمی و بزرگ کردن کودکان. ایکیگای از ترکیب دو واژه ژاپنی به معنای زندگی و زنده و واژه کای به معنای اثر و نتیجه ساخته شده است.

*فریلنسر یا آزادکار فردی است که بدون آن که به یک سازمان یا کسب و کار و شرکت مشخص متعهد شود فعالیت حرفه‌ای و تخصصی خود را برای مجموعه‌های مختلف انجام می‌دهد و بسته به نیاز و پروژه‌های در دسترس کارفرمای خود را تغییر می‌دهد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل هدف خود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۲۳۳۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینه‌ای عظیم که هنوز پیدا نشده است

گنج داریوش سوم هخامنشی که قرار بود برای جمع‌آوری لشکری انبوه توسط او صرف شود، یکی از بزرگترین گنج‌های گمشده ایران محسوب می‌شود.

به گزارش گجت نیوز، اسکندر مقدونی در زمان تسخیر سرزمین‌های پادشاهی هخامنشی و تصاحب غنایم شوش، ایسوس (شهری در ترکیه امروزی)، دمشق و پارسه (تخت جمشید)، بخش مهمی از گنجینه هخامنشیان را به دست آورد؛ اما آنچه که به‌عنوان گنجینه داریوش سوم مانند رازی در دل تاریخ گم شده است، می‌تواند یکی از بزرگترین و ارزشمندترین گنج‌های ایران باشد.

گنج داریوش سوم هخامنشی کجاست؟

اگر از خود می‌پرسید بزرگترین گنج گمشده ایران چیست و مربوط به کدام دوره است؟ یک پاسخ ممکن برای این سوال می‌تواند گنج رازآلود و گمشده داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی باشد.

تردیدی نیست که اگر داستان گنجینه آخرین پادشاه هخامنشی واقعیت داشته باشد، این گنج می‌تواند یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین گنج‌های ایران باشد.

گنجینه داریوش، ثروت تاریخی خاندان هخامنشیان بوده که در طول سال‌ها جمع‌آوری شده بود و اگرچه اسکندر بخش‌هایی از آن را تصاحب کرد، اما داریوش سوم در جریان فرار خود بخش عمده آن را با هدف تشکیل ارتشی بزرگ برای مقابله با اسکندر حمل می‌کرده است.

داریوش سوم کیست و چگونه به پادشاهی رسید؟

داریوش سوم معروف به دارا، آخرین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی محسوب می‌شود که از ۳۳۶ تا ۳۳۰ قبل از میلاد سلطنت کرد. او فرزند آرشام و سی‌سی گامبیس و آخرین پادشاه رسمی هخامنشی بود.

داستان داریوش سوم در زمان پادشاهی اردشیر سوم آغاز می‌شود. بنا بر اسناد تاریخی، در زمان آغاز سلطنت اردشیر سوم و تصمیم او برای حذف دیگر شاهزادگان رقیب، خبری از داریوش نبود و این می‌تواند حاکی از این باشد که نقش و رده داریوش در آن زمان چندان حائز اهمیت نبوده است.

با وجود این، شاهزاده جوان هخامنشی در نبرد با کادوسیان توانایی‌های خود را اثبات کرد؛ به‌نحوی که اردشیر سوم، داریوش را دلیرترین پارسیان نامید و به مقام ساتراپی ارمنستان برگزید.

بعدها اما، باگواس، وزیر بزرگ دربار هخامنشی، اردشیر سوم را مسموم کرد و پسرش ارشک را بر تخت نشاند. طولی نکشید که وزیر خائن ارشک را هم مسموم کرد و تصمیم گرفت ساتراپی ارمنستان یعنی داریوش را بر تخت بنشاند تا بتواند او را بازیچه کرده و کنترل کند. باگواس اما به خواسته خود نرسید و این داریوش سوم بود که وزیر خائن را به قتل رساند.

در سال ۳۳۰ پیش از میلاد و در شرایطی که پادشاهی هخامنشی بعد از دو شکست پیاپی در نبرد با اسکندر، در خطر سرنگونی توسط ارتش مقدونی قرار داشت، داریوش تصمیم گرفت در هگمتانه در ماد، ارتش بزرگ دیگری برای نبرد با اسکندر تشکیل دهد. اما حمله اسکندر به این سرزمین، نقشه داریوش را عقیم کرد و به همین دلیل شاهنشاه با برادرزاده‌اش به نام بسوس و جمعی از بزرگان هخامنشی از ری به سمت شرق حرکت کرد.

در مسیر و در حوالی دامغان، بسوس از ترس نزدیک بودن لشکر مقدونی به شاه خیانت کرده، او را زخمی کرد و به باختر رفت تا به عنوان اردشیر پنجم، پادشاه جدید هخامنشی حکومت کند.

از سوی دیگر و در همین شرایط، اسکندر به کاروان داریوش سوم رسید؛ اما در این زمان شاهنشاه فوت کرده بود. پس او برای مشروعیت بخشیدن به فتوحات خود، ابتدا جسد شاه را با احترام و تشریفات دفن کرد و سپس به تعقیب بسوس یا اردشیر پنجم رفت تا او را مجازات کند.

ماجرای گنج داریوش سوم چیست؟

بنا بر اسناد تاریخی، اسکندر در پارسه حدود ۹ هزار تالنت طلا و ۴۰ هزار تالنت نقره به دست آورد. تالنت در معیارهای وزنی امروزی، چیزی برابر با ۲.۲۶ کیلوگرم است و با این اوصاف باید گفت اسکندر از تنها یکی از شهرهای بزرگ پادشاهی هخامنشی، حدود ۱۰۰۰ تن جوهرات و غنیمت به‌دست آورد.

دیودور سیسیلی، مورخ مشهور یونانی در این‌باره نوشته که اسکندر بعد از تصرف پارسه، غنیمت‌ها را بر بیش از ۳ هزار شتر بارکش و ۱۰ هزار جفت قاطر (یعنی ۲۳ هزار حیوان بارکش) سوار کرد و به کشور خود برد.

با وجود این، همه این‌ها تنها بخشی از ثروت بی‌کران پادشاهی هخامنشیان بود؛ چرا که داریوش سوم قبل از رسیدن اسکندر به پارسه، با کاروانی از گنجینه‌های مهم به پایتخت تابستانی قلمرو خود یعنی هگمتانه رفت.

گفته می‌شود داریوش سوم پیش از مرگ و در شرایطی که احساس خطر کرده بود، دستور داد تمام طلاها، نقره‌ها و اشیای قیمتی را در اطراف این شهر دفن کنند. این موضوع سبب شد تا اسکندر بعد از تصرف هگمتانه، هیچ اثری از گنج بزرگ داریوش سوم پیدا نکند.

به‌گفته پژوهشگران تاریخ، گنج داریوش سوم چیزی معادل نیمی از کل دارایی خاندان هخامنشی بوده و قرار بوده برای بازسازی ایران و جمع‌آوری یک لشکر بزرگ برای مقابله با اسکندر صرف شود.

لازم به ذکر است، تمام تلاش‌ها برای یافتن گنج داریوش سوم تا امروز بی‌نتیجه بوده و هیچ‌کس نتوانسته رد یا نشانی از آن پیدا کند.

دیگر خبرها

  • لحظه انتقال جسد جوان غرق شده در میان آب‌های خروشان در ارومیه
  • غرق شدن ۲ نفر در رودخانه ارومیه؛ جسد یک نفر پیدا شد
  • فیلم| غرق شدن دو جوان در رودخانه نازلوچای ارومیه
  • غرق شدن ۲ نفر در رودخانه نازلو ارومیه/جسد یکی‌ از غرق شدگان پیدا شد+فیلم
  • غرق شدن ۲ نفر در رودخانه نازلو ارومیه/جسد یکی‌از غرق شدگان پیدا شد+فیلم
  • بدحالی چند تن از هواداران تراکتور
  • جسد یکی‌از غرق شدگان رودخانه نازلو ارومیه پیدا شد
  • گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینه‌ای عظیم که هنوز پیدا نشده است
  • جسد مرد ۶۰ ساله طارمی پیدا شد
  • پیدا شدن جسد بانوی غرق شده در رودخانه بشار